برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست

ثبت و انعکاس تجربیات معلمان

برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست

ثبت و انعکاس تجربیات معلمان

پدرانی که دختر دارند این مطلب را بخوانند!

شناخت پدر از حالات زنانگی دختر یکی از مسائل بسیار مهم و حائز اهمیت است. به عنوان مثال، او باید به دخترش بگوید که زیباست، چه لباسی به او می آید، برای تولدش هدایایی مثل عروسک، گردنبند و... بدهد. 

لطفا ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

رابطه جنسی قصاب با زن بی حجاب و قطعه قطعه کردن او 16+

عرش نیوز ؛ یکی از قضات دادگستری نقل می‌کند:

 

در یوسف آباد تهران، خانواده‌ای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمی‌کرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره می‌رود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچه‌ها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون می‌رود.
پس از گذشت چند ساعت، بچه‌ها از بازی خسته شده و شروع به گریه می‌کنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچه‌ها طول می‌کشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچه‌ها می‌گیرد و بچه‌ها می‌گویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله می‌رود و پرس و جو می‌کند؛ ولی قصاب اظهار بی‌اطلاعی می‌کند.
آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی می‌رود و جریان را تعریف می‌کند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش می‌کنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بی‌اطلاعی کرد.

مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا می‌بردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو می‌یابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.

سرانجام با پی‌گیری‌های دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:

 این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمی‌کرد و سر و سینه خود را نمی‌پوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونه‌ای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا به وادار کرد کامی از آن زن بگیرم. او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره می‌لرزید، اما چاره‌ای نداشت.
در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوان‌ها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.


این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمی‌کرد که بدحجابی می‌تواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.
منبع : جام

چرا برخی از دختر خانم ها شوهر پیدا نمی کنند؟! خیلی جالب وخواندنی

آیا شما هم دوست دارید ازدواج کنید اما احساس میکنید که هیچ کدام از مردان جهان به شما توجهی ندارند و حتی حاضر نیستند به عنوان یک گزینه احتمالی به شما فکر کنند؟اطراف تان کسانی هستند که مشترکات زیادی با شما دارند اما آن ها هم تنها به عنوان یک دوست روی شما حساب می کنند و تمایلی به ازدواج با شما ندارند؟

دوستان دوره دبیرستان و دانشگاه تان یکی یکی سر خانه و زندگی خودشان رفته اند و احساس می کنید که تنها مانده اید؟ اگر مدام ذهن تان را با این فکر و خیال ها پر کرده اید، بهتر است دست بردارید و از مجردی تان یک بحران پر از غصه نسازید.شاید هنوز آمادگی ازدواج ندارید و نتوانسته اید آنطور که باید برای ساختن یک زندگی مشترک آماده شوید. ازدواج کردن موضوعی نیست که بتوان برایش الگو و راه حل ارائه کرد اما شاید با خواندن مراحل زیر بتوانید برای ازدواج تان آماده تر شوید و دست از این نگرانی ها هم بردارید.

آه و ناله نکنید

به منفی بافی های خود پایان دهید. وقتی که با دوستان یا خانواده تان صحبت می کنید، خشم یا عصبانیت تان از این که ازدواج نکرده اید را بروز ندهید. به جای این که مدام از ازدواج نکردن تان حرف بزنید سعی کنید در مورد موضوعاتی که برای طرف مقابل تان جالب است گفت وگو کنید.می توانید با توجه به شخصیت فرد مقابل تان از سیاست، مذهب، هنر، سرگرمی یا ورزش صحبت کنید و اگر هم کسی از شما پرسید که چرا ازدواج نکرده اید، به جای آه و ناله کردن خیلی منطقی بگویید که هنوز با فردی که برای تان مناسب باشد روبه رو نشده اید.

دوستی هایتان را خراب نکنید

برای جلب توجه دیگران به هر شیوه ای متوسل نشوید. اگر شما یک دوست یا همکار دارید که نسبتا به شما نزدیک است و احساس می کنید، می تواند فرد مناسبی در زندگی شما باشد، عجولانه اقدام نکنید. بگذارید زمان بگذرد و به شما ثابت شود که آیا می توانید زوج خوبی برای هم باشید یا این که او هم همین علاقه را به شما دارد؟

هیچ وقت با فرستادن یک پیامک عاشقانه و ابراز عشق تان به زبان بی زبانی، رابطه دوستی تان را خراب نکنید زیرا ممکن است او با دیدن چنین واکنش هایی از طرف شما، کاملا از شما فاصله بگیرد و همین دوستی آرام و ساده را هم از دست بدهید.از طرف دیگر اگر او به فرد دیگری علاقه مند است، واکنش خصمانه ای نشان ندهید و دوستی تان را به هم نریزید. به این فکر کنید که این فرد در مقام یک دوست ساده چقدر به زندگی شما آرامش می دهد و تنهایی تان را از بین می برد. با این اوصاف آیا هنوز هم ارزش این را دارد که به خاطر این که عاشق تان نیست از زندگی تان بیرون برود؟

هرگز زندگی خود را شلوغ کنید

برای مشغول کردن ذهن تان و شلوغ کردن زندگی تان راه های دیگری پیدا کنید. درست است که هر تعلقی در زندگی جای خودش را دارد و هیچ چیز نمی تواند جای یک همراه خوب را برای شما پر کند اما اگر ازتک بعدی بودن دست بردارید و مشغولیت های دیگری برای خود تان ایجاد کنید خیلی چیزها تغییر می کند. سعی کنید کار مورد علاقه تان را پیدا کنید و آن را جدی بگیرید، برای زندگی تان دلیلی پیدا کنید.این دلیل می تواند کار، تحصیل، دوستان ، خانواده یا هر چیز دیگری باشد. همانطور که گفتیم این موارد نمی تواند جای یک رابطه حمایت گرانه و عاطفی را پر کنداما اگر شما زندگی تان را پوچ و بی معنا نبینید و دلایل زیادی برای افتخار کردن به خود و زندگی تان داشته باشید، حال تان خیلی بهتر از حالا می شود.

قطعا در خانواده و در میان دوستان شما افراد زیادی هستند که قصد ازدواج دارند و روز به روز هم تعدادشان کمتر می شود. ممکن است با ازدواج کردن هر کدام آن ها از خود بپرسید که چرا شمانتوانسته اید یکی از گزینه ها باشید و چرا همیشه زنان دیگر هستند که مورد توجه قرار می گیرند اما به جای این فکر و خیال ها سعی کنید در خود معیارهایی را پرورش دهید که از نظر همه برای انتخاب یک همسر ایده آل ضروری هستند.

آدم های اطراف شما براساس رفتارهایی که در همین لحظات عادی زندگی تان انجام می دهید روی شما قضاوت می کنند. بدخلقی ها، بهانه گیری ها، رفتارهایی که با خانواده تان دارید و بسیاری موارد دیگرمی تواند مبنای قضاوت دیگران روی شما باشد. پس اگر واقعا قصد ازدواج دارید و این دنیای مجردی آزار تان می دهد، به همه این جزئیات توجه کنید. ظاهر سازی کافی نیست بلکه باید با دل و جان همه این ها را تغییر دهید.

از رابطه های خود درس بگیرید

ممکن است شما پیش از این، چند رابطه شکست خورده را تجربه کرده باشید و این شکست های مکرر اعتماد به نفس شما را از بین برده باشد. به جای این که احساس ناتوانی کنید سعی کنید از این شکست ها درس بگیرید. رابطه های شما به چه دلایلی شکست خورده؟چه اشتباهاتی کرده اید و چه کارهایی می توانستید و نکرده اید؟ اگر واقعا دوست دارید که ازدواج کنید باید برای شروع یک رابطه تازه آماده باشید. مهم نیست که این رابطه در چه زمانی شکل می گیرد بلکه شما باید همیشه برای چنین ارتباطی آماده باشید.

رابطه ها و زندگی های مشترک اطرافیان تان هم می تواند برای شما الگوی خوبی باشد این که چه رفتارهایی انجام می دهند که از نظر تان اشتباه است و باید از آن ها بپرهیزید و چه رفتارهایی می تواند الگوی مناسبی برای زندگی آینده شما باشد.از طرف دیگر به رفتارها و شخصیت مردان اطراف تان هم دقت کنید. شاید با همین بررسی ها بتوانید در تصمیم گیری آینده تان هم موفق تر باشید و بدانید که چه مردی می تواند شاهزاده سوار بر اسب شما باشد.

وسواس را کنار بگذارید

محافظه کاری های بی مورد را کنار بگذارید و با ازدواج، وسواس گونه برخورد نکنید. اگر خواستگارهایی دارید که حاضر نیستید حرف های شان را بشنوید یا اگر گاهی فامیل و دوستان تان کسی را برای ازدواج به شما معرفی می کنند اما شما اهمیتی نمی دهید، باید کمی در نگاه تان تجدید نظر کنید. شاید یکی از همین موارد بتواند همسر ایده آلی برای شما باشد. از آشنایی نترسید و چند هفته ای با خواستگارهای تان صحبت کنید و بعد تصمیم بگیرید، مشکلات کوچک آدم ها را بهانه نه گفتن نکنید.

فراموش نکنید که هر کسی با هر شخصیتی هم که باشد، مشکلاتی دارد که می توان از آن ها ایراد گرفت. شما نمی توانید یک شخصیت بی عیب و نقص را به عنوان همسر تان انتخاب کنید چون اصلا چنین شخصیتی وجود ندارد اما سعی کنید فردی را انتخاب کنید که بتوانید با مشکلاتش کنار بیایید و مدام به خاطرشان افسرده یا عصبانی نشوید.

تکلیف خود را روشن کنید

شما نباید برای فرار از چیزی به سمت ازدواج بروید بلکه باید تنها برای ساختن یک زندگی بهتر در کنار فردی که به شما آرامش می دهد چنین قدمی بردارید.اگر نمی دانید چطور باید انتخاب کنید و چطور پیش بروید بهتر است سراغ یک مشاور بروید. با شرکت در کلاس های آمادگی ازدواج می توانید تا حدودی تکلیف تان را روشن کنید و هم آگاهانه تر انتخاب کنید و هم منطقی تر پیش بروید.IMG00443206.jpg

به کلیه‌های خود آسیب نزنید!

کلیه‌ها یک جفت عضو داخل شکمی هستند که وظیفه اصلی آنها دفع مواد زائد مانند اوره، پتاسیم و سموم دیگر از بدن است.

ادامه مطلب ...

توصیه های دینی درباره رنگ کردن موی سفید و نگاه کردن به آیینه

 

 

دین و اندیشه - آراستگی و توجه به نوع پوشش و ظاهر از مصداق های زیبایی است. به فرموده امام صادق(ع) «خداوند به یقین زیبایی و آراستگی را دوست می دارد و بدحالی و خود را بدبخت و نادار و بیچاره و ضعیف نشان دادن را زشت می دارد.»

در اسلام توجه به زیبایی ظاهر توسط پیشوایان دین سفارش شده است. در جدول زیر گزیده ای از احادیث و روایاتی از رسول اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) در این باره را بخوانید.
موضوع
حدیث یا روایت
 رنگ کردن موی سفید
رسول خدا (ص) فرمود: «مثل یهود و نصاری نباشید. سفیدی موی خود را (با خضاب و مانند آن) تغییر دهید»[1]
پوشیدن لباس زیبا
امام صادق (ع) می فرمایند:« از طریق حلال خوش بپوش و زیبا باش، که خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد»[2]
 
نگاه کردن به آیینه
مسعدة بن صدقه از امام صادق (ع) و آن حضرت از پدران بزرگوارش نقل کرده اند که رسول خدا (ص) فرمود:«خداوند بر جوانی که زیاد در آئینه نگاه کند و با هر نگاهی سپاس خداوندی را به جای آورد؛ بهشت خود را واجب کرده است»[3]
 آرایش زن برای شوهر
پیامبر اکرم(ص) از آرایش برای غیر شوهر نهی کرده و فرمودند:« و اگر چنین کند بر خدا است که او را به آتش دوزخ بسوزاند»[4]
 
 
 
 
آراستگی هنگام ملاقات با دیگران
امام صادق (ع) فرمود:«مردی به خانه رسول اعظم(ص) آمد و درخواست ملاقات داشت. موقعی که حضرت خواست از حجره خارج شود و به ملاقات آن مرد برود به جای آئینه، جلوی ظرف بزرگ آبی که در داخل اطاق بود، ایستاد و سر و صورت خود را مرتّب کرد. عایشه از مشاهدۀ این کار تعجب کرد. در مراجعت حضرت عرض کرد یا رسول اللَّه، چرا در موقع رفتن در برابر ظرف آب ایستادید و موی و روی خود را منظّم کردید. حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: عایشه، خداوند دوست دارد که وقتی مسلمانی برای دیدار برادرش می رود؛ خود را بسازد و خویشتن را برای ملاقات او بیاراید»[5]
 پی نوشت ها:
[1] شیخ صدوق، الخصال، ج‏2، ص 498
[2] حر عاملی، وسائل‏الشیعه، ج 5، ص 6
[3] مجاهدی‏، محمد علی، پاداش نیکی‏ها و کیفر گناهان، ص 87
[4] جنتی، احمد، نصایح، ص 449
[5] علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 76، ص 307
62303/